تحلیل فیلم سینمایی جنگیر

  فیلمی است آمریکایی، محصول سال ۱۹۷۳، به کارگردانی ویلیام فریدکین، ساخته‌شده بر اساس رمانی به همین نام از ویلیام پیتر بلاتی که بر اساس جریانی واقعی در سال ۱۹۴۹ در کاتیج سینی رخ داده ،‌ نوشته شده است .  جن‌گیر یکی از موفق‌ترین فیلم‌های ژانر وحشت محسوب می‌گردد. «استنلی کوبریک» به کارگردانی این فیلم علاقه زیادی داشت ولی مقامات استودیو او را انتخاب نکردند.جن‌گیر در ۴۶ امین مراسم جایزه اسکار، موفق به کسب ۲ اسکار در رشته‌های بهترین فیلم‌نامهٔ اقتباسی و بهترین صدا شد. نمایش دوباره این فیلم در سال ۲۰۰۰ ،‌ جن گیر را به پرفروشترین فیلم درجه R (بالای ۱۸ سال) تبدیل کرد. با بودجه ۱۲ میلیون دلاری ساخته شد و «جن گیر» بیش از ۴۴۱ میلیون دلار در سراسر جهان فروش کرد.

خلاصه داستان ماجرا در جورج تاون در حومه واشنگتن دی سی می گذرد. کریس مک نیل، بازیگر زن تلویزیون نگران سلامت دخترش، ریگن، است که دچار تشنج شدید شده و در رختخواب به خود می پیچد. پزشکان از درمان دخترک ناتوان اند، تا آنجا که به کریس پیشنهاد می کنند از یک جن گیر کمک بگیرد. کریس به یک کشیش جوان به نام پدر کاراس مراجعه میکند و از او درخواست می کند تا به ریگن کمک کند. پس از تحقیقاتی که پدر کاراس بر روی ریگن انجام می دهد و مطمئن میشود که شیطان بدن او را تسخیر کرده به کلیسا مراجعه کرده و درخواست میکند تا خودش مراسم جن گیری را انجام دهد. اما کلیسا شخصی باتجربه تر به نام پدر مرین را پیشنهاد میکند. مرین کشیشی پیر است و موجودی که بدن ریگن را تسخیر کرده است می شناسد. پدر مرین به خانه ی کریس مک نیل میرود و به همراه پدر کاراس جن گیری را شروع میکنند. در این مراسم سخت و طاقت فرسا پدر مرین جان خود را از دست میدهد و پدر کاراس در نهایت به قیمت جان خودش اهریمن را از بدن ریگن خارج میکند. (پازوزو ) تحلیل فیلم از منظر معماری اگر با کمی دقت معماری حاکم بر صحنه ها را بررسی کنیم به نشانه هایی هوشمندانه برخورد می کنیم، نشانه هایی که برتری مسیحیت را نسبت به  اسلام  و از زوایای  مختلف به نمایش در می آورد و ضد اسلامی بودن این فیلم را نمایان می کند.( آغاز فیلم با نمایش زندگی بدوی صدای اذان شنیده می شود )در کل معماری فیلم به دو بخش تقسیم می شود، بخش اول صحنه هایی که در کشوری اسلامی ( عراق ) دیده        می شود و بخش دوم  صحنه هایی که در کشوری مسیحی ( آمریکا ) دیده می شود.طراحی معماری دراین فیلم نقش بسیار مهمی در القای اهداف فیلمساز دارد. در نماهای منظر کشور اسلامی،  بدوی بودن زندگی مردم منطقه، فقر و بی سوادی ( نیازمند بودن علمی به غرب ) کاملا مشهود است. در مقابل نماهای منظر کشور مسیحی حاکی از تمدن، نظم، فرهنگ و آرایش چشم نواز شهری مدرن و سرسبز است . تصاویر از این منطقه، غبارآلود، خشک، مرموز با مردمانی عجیب است. طلوع خورشید از این منطقه و المان های ماورائی منفی حس حلول شیطان را از منطقه اسلام منتقل می کند و آغاز جنگ دو سگ سفید و سیاه از جنگ خیر و شر یا همان جنگ شرق و غرب  می گوید. در مقایسه نما های داخلی و خارجی نیز همین هدف دنبال می شود، زندگی در حداقل در مقابل زندگی در شرایط مدرن آمیخته با لطافت و هنر. بطوریکه در اکثر نما ها در زندگی غربی وجود گل و گیاه و تابلو های نقاشی با تاکیدی اقرار آمیز دیده می شود.   حتی شرایط در عبادت  نیز در این فیلم مقایسه شده است مسلمانان به روی زمین و در گوشه ای از شهر در حال عبادت هستند ولی مسیحی ها در مکانی آراسته و بسیار تمیز عبادت می کنند. در پی این چیدمان نما ها مخاطب تفاوت بسیار زیادی را در چگونگی زندگی شرق و غرب  در می یابد و آمادگی  حلول هر نوع پلیدی از سوی شرق را می پذیرد. در اینجاست که آسیب تدریجی غرب آغاز می گردد. به تدریج نیروی شیطانی شرق، غرب را احاطه می کند و آن را بیمار می سازد. برای تاکید هر چه بیشتر فیلمساز به این موضوع طراحی معماری در صحنه هایی زندانی شدن جامعه غرب توسط گلدسته های مسجد که نماد اسلام است دیده می شود.   و اما ضربه نهایی، شاید هنوز مخاطبینی باشند که رسالت و هدف اصلی فیلم را درک نکرده باشند اینجاست که فیلمساز با جسارت هرچه تمام تر ابتدا و انتهای فیلم را با صحنه ای به هم مرتبط می سازد و نیروی اهریمنی را مجددا به نمایش می گذارد. در اینجاست که در می یابیم با کمی تامل می توان به لایه های پنهان فیلم دست پیدا کرد.